حقیقت آسمانی زمین عرصه ظهور یک حقیقت آسمانی است.....(شهید آوینی)
|
عوامل خشنودي امام زمان
مقدمه : موضوع امام زمان و مهدويت يکي از موضوعات مهم و اساسي در عقايد اسلامي و به خصوص مذهب تشيع مي باشد که امروزه برخي از سود جويان با هدف قرار دادن اعتقادات پاک و روحاني علاقه مندان و ارادتمندان به ساحت مقدس حضرت امام زمان (عج) دام هائي را بر سر راه آنان گسترانيده اند. اعتقاد به حضرت مهدي ( عج ) به عنوان امام عصر و زمان ما در اين دوره و زمان مي تواند عامل بسيار مهم و پر ارزشي در جهت هدايت و راهنمائي بشريت به سوي سعادت دنيا و آخرت باشد . لذا توجه به منويات و خوا سته هاي آن حضرت که در واقع طريق نجات و رستگاري بشر خواهد بود مي تواند سر لوحه کار و عبادت و زندگي هر مومن و فرد خدا جوئي قرار گيرد تا در سايه رفتار به آن ضمن جلب خشنودي امام عصر ( عج) موجبات فلاح و رستگاري خود و جامعه پيرامون خود را فراهم آورد. ايمان و اعتقاد به مهدويت چيزي غير از اين نسيت که انسان به تمام احکام و شرايع الهي که از سوي رسول اکرم (ص) و ديگر امامان و معصومين براي شيعيان و به نحوي براي هعمه بشريت آمده معتقد باشد. مهدويت خلاصه و جمع بندي همه دستورات دين است که در طي قرن ها از سوي خداوند متعال براي فلاح و رستگاري انسان آمده و در اين برهه از زمان با پيشرفت علم و تکنولوژي ناگزير بايد شاهد شکوفائي و به بار نشستن آموزه هاي ديني در اعمال و رفتار انسانها باشيم و ببينيم که چگونه انسانها در سايه اعتقاد به مصلح جهان و منجي عالم بشريت که آمده است تا آنچه که از دين منحرف شده به جاي اصلي خود بازگرداند ، زندگي سالم و صالحي را در زير سايه سار حکومت عدل جهاني حضرت مهدي ( عج) تجربه کند. بزرگان و علماء دين به موارد زيادي از اين اعمال و رفتار که موجب رضايت و خوشنودي امام زمان ( عج) مي شود اشاره نمودند که يکي از اين اعمال که مي تواند در صدر آنها قرار گيرد دعا در تعجيل فرج آن حضرت مي باشد . حال قصد داريم در اين مقاله به مواردي که ما را در رسيدن به انجام اين عمل يعني درخواست تعجيل در فرج حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه شريف ياري مي نمايد مطالبي را ارائه نمائيم . بايد ديد که تعجيل در فرج يعني چه ؟ فرج و ظهور آخرين ذخيره الهي حضرت مهدي ( عج) چه سود و فايده اي براي انسانها دارد ؟ آيا اگر انسانها بدانند و به اين شناخت و آگاهي برسند که ظهور و فرج تا چه حدي مي تواند در سرنوشت دنيوي و اخروي آنها نقش داشته باشد ، باز هم در فراهم آوردن زمينه فرج تعلل مي کنند؟ و دهها سئوال ديگر که با کنکاش در معنا و مفهوم دعا در تعجيل فرج به آن پاسخ داده مي شود.
دوم اينكه ، از خداوند (عز اسمه ) درخواست كند كه فرج و گشايش امر آل محمد (ص) را تعجيل فرمايد و زودتر برساند؛ چون فرج آن حضرت همان فرج آنها است ؛ چنان كه در دعاها و روايات اين معنى آمده است چهارم اينكه ، بر دعاى كسى كه چنين دعايى مى كند، آمين بگويد، چون واژه ى آمين ، يعنى مستجاب كن ؛ كه اين نيز دعاست ، و دعا كننده و آمين گو، هر دو در دعا شريكند؛ به طورى كه در خبر آمده است. ششم اينكه ، فراهم شدن و آماده گشتن اسباب و مقدمات زودتر رسيدن فرج را از خداوند مسألت نمايد. نهم اينكه ، از خداى تعالى درخواست كند كه او را از آنچه كه اثر ياد شده را دارد، در آينده ى زندگى اش محفوظ و باز بدارد . دهم اينكه ، نابودى دشمنان آن حضرت (ع ) را كه وجودشان مانع از زودتر شدن فرج دوستانش مى باشد، از خداوند بخواهد . يازدهم اينكه ، از خداوند بخواهد كه دست ستمگران را از سر همه مؤمنين كوتاه سازد؛ كه اين امر به بركت ظهور امامشان كه در انتظارش هستند، انجام مى گيرد . دوازدهم اينكه ، گسترش يافتن عدالت را در شرق و غرب زمين مسألت نمايد؛ زيرا اين امر جز با ظهور آن حضرت (ع) حاصل نمى گردد؛ همچنان كه خداى عزوجل و پيغمبران و اوليايش (ع ) وعده داده اند . پانزدهم آنكه ، توفيق يافتن به انجام اين دعا (يعنى دعا براى مولايمان (ع ) و درخواست تعجيل در امر فرجش را) براى همه مؤ منين و مومنات بخواهد؛ زيرا همدلى و اتفاق مؤ منين، در اين كار تأثير ويژه اى دارد؛ چنان كه در روايت آمده است . بنابراين هرگاه مؤ من مسألت نمايد كه مقدمات مطلوب و هدفش فراهم و آسان گردد، در جهت تحصيل آن ، كوشش بسزايى انجام داده است . شانزدهم اينكه ، از خداى عزوجل بخواهد كه دين و حق و اهل ايمان را بر همه ملل و اديان چيره و پيروز فرمايد؛ زيرا اين امر چنان كه وعده كرده است ، جز به ظهور مولايمان صاحب الزمان (عج ) حاصل نمى گردد؛ همان طور كه در روايات در كتاب البرهان آمده است هفدهم اينكه ، از خداوند عز اسمه درخواست نمايد كه از دشمنان دين و ستم كنندگان بر خاندان سيد المرسلين (ص ) انتقام بگيرد؛ زيرا در اخبار آمده است كه ، اين امر با ظهور امام غايب از نظر و آخرين امامان بزرگوار (عليهم السلام ) انجام مى گردد. هجدهم اينكه ، بر آن حضرت درود بفرستد؛ و منظورش درخواست رحمت ويژه اى از سوى خداوند باشد، كه با آن، زودتر شدن فرجش آسان شود. در باب زيارت حضرت رضا (عليه السلام) پس از درود فرستادن بر يك يك امامان (ع)، چنين مى خوانيم : عوامل خوشنودي امام زمان (عج) از ديدگاه آن حضرت يكي از اموري كه در روايات بر آن تأكيد شده، تلاش براي جلب خشنودي امام زمان عليهالسلام و دوري از خشم و ناخرسندي آن حضرت است. پرسشي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه چگونه ميتوان خشنودي آن امام را به دست آورد. براي روشنتر شدن موضوع، خوب است كه نگاهي داشته باشيم به يكي از اين يادگاريهاي گرانقدر امام عصر عليهالسلام؛ يعني دعاي معروفي كه با جملة «اللّهم ارزقنا توفيق الطّاعة...» شروع ميشود و در اوايل «مفاتيح الجنان» نيز آمده است. در اين دعاي كوتاه و مختصر، امام مهدي عليهالسلام همه آنچه را كه شايسته است ما خود را بدانها آراسته يا از آنها پيراسته سازيم در قالب درخواست از خدا بيان كرده و به صورت غير مستقيم به ما فهماندهاند كه به عنوان حجّت خدا، چه انتظاري از ما دارند و چگونه شيعهاي را براي خود ميپسندند. با هم اين دعا را ميخوانيم: « بار خدايا! توفيق فرمانبرداري، دوري از گناهان، درستي و پاكي نيّت و شناخت حرامها را، روزي ما فرما؛ و ما را به راهنمايي و پايداري گرامي دار و زبان ما را در درستگويي و گفتار حكيمانه استوار ساز و دل ما را از دانش و معرفت سرشار كن و درون ما را از حرام و مال شبههناك پاكيزه گردان و دست ما را از ستمگري و دزدي بازدار و چشم ما را از فجور و خيانت بپوشان و گوش ما را از شنيدن سخن بيهوده و غيبت بربند. خدايا بر علماء ما زهد و خير خواهي ، بر دانش آموزان کوشش و شوق ، بر شنوندگان پيروي و پند گيري ، بر بيماران درمان و آسايش ، بر مردگانشان مهرباني و دلجوئي ، بر پيرمردان وقار و سنگيني ، بر جوانان بازگشت و توبه ، بر زنان شرم و پارسائي ، بر توانگران تواضع و بخشش کردن ، بر فقيران صبر و قناعت ، بر جنگجويان ياري و پيروزي ، بر اسيران رهائي و آسودگي ، بر اميران عدل و مهرورزي ، بر رعيت به انصاف و خوش رفتاري ، تفضل نما. خداوندا به حاجيان و زوار در توشه و هزينه برکت ده و به فضل و رحمت خودت آنچه را بر آنها واجب کردي از حج و عمره به انجام رسان . اي ارحم الراحمين . » با مرور بر اين دعاي ارزشمند و پر محتوي به مواردي که امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در مقام دعا از خداوند متعال خواسته که در واقع مي تواند دستورالعمل اجرائي فرد مسلمان و مومن و معتقدي باشد که مي خواهد براساس خواسته ها و منويات امام عصر و زمان خود که شاهد اعمال و رفتار اوست باشد . حال به مواردي که در اين دعاي شريف به عنوان وظايف فرد مومن که انجام آن خشنودي و رضايت امام زمان (عج) را در پي خواهد داشت ، اشاره اي دوباره خواهيم داشت : 1-فرمانبرداري از خداوند متعال 2- عدم ارتکاب گناه که باعث دوري انسان از حريم خداوند متعال مي شود. 3- راستي و درستي و پاک و منزه بودن نيات و افکار انسان در کنار پاک بودن اعمال و رفتار و کردار فرد 4- قدرت شناخت و تشخيص حلال و حرام ( حدود الهي ) که عدم اين شناخت و سرپيچي از فرامين الهخي سقوط و ذلالت و گمراهي انسان را در پي خواهد داشت . 5- پايداري بر صراط مستقيم و راه کساني که مشمول نعمت الهي شده اند. 6- حفظ و نگهداري زبان و بکارگيري آن در راه درست و خداپسندانه 7- تلاش در جهت کسب دانش و. معرفت و پاک نمودن ظرف دل براي دريافت حکمت و دانش سودمند 8- حفظ شکم از مال حرام و شبهناک ( مال حلال آميخته به حرام ) 9- حفظ و کنترل نفس از اعمال ظلم و ستم و خودداري از ارتکاب به دزدي و مال غير 10- پاک نگه داشتن چشم از نامحرم و خيانت 11- حفظ و نگهداري گوش از شنيدن معصيت الهي و دوري از شنيدن غيبت و بدگوئي ها 12- زهد و خير خواهي علماء و دانشمندان که اگر علماء و دانشمندان اصلاح شوند مردم عادي با تبعيت از آنان به صلاح و رستگاري خواهند رسيد 13- افزايش کوشش و تلاش دانش آموزان و متعلمين در فراگيري علوم مفيد 14- پند گيري و عبرت آموزي از بزرگان توسط مردم عادي 15 - تواضع و خشوع بر توانگران و ثروتمندان 16- عدل و مهرورزي بر توسط اميران و حاکمان با توجه به مواردي که از اين دعاي شريف بيان شد اگر در واقع هريک از بندگان خداوند متعال در هر جايگاه و منصبي که قرار دارند به توانند به درستي و بر اساس موازين اخلاقي و شرعي و عرفي وظايف خود را به نحو احسن انجام دهند ضمن اينکه رفتاري ديني و مطابق شرع انجام داده اند موجبات خوشنودي و رضايت امام زمان (عج) را فراهم آورده اند . خداوند متعال از انسان به عنوان خليفه و جانشين خود در زمين ياد کرده است و در ميان انسانها ، برگزيدگاني وجود دارند که انسان با الگو پذيري از شخصيت و رفتار و اعمال آنان مي تواند به درستي وظايفي را که به عنوان انسان و در مرتبه اي بالاتر خليفه الهي ، بر عهده او گذاشته شده است انجام دهد. حضرت در اين دعا مي خواهد به ما ياد بدهد که اعمال و رفتاري که بايد از جانب انسان در هر جايگاه و مقام و منصبي که برايش رقم خورده است بايد طبق معيار و ملاک خاصي انجام شود تا در بردارنده خير دنيا و آخرت براي خود انسان و محيط پيرامون او باشد. نکته قابل ذکر در اين دعا اين است که حضرت توفيق اجرا و عملي شدن اين خواسته ها را از درگاه خداوند متعال مي خواهد . چرا که مي خواهد به انسانهاي مومن اين نکته را ياد آوري نمايد که هر کار خير و که از انسان سر مي زند با توفيق و عنايات حضرت حق هماره است و اگر خداوند نخواهد توفيقي به بنده اي بدهد هيچ کس تواند انجام کار خير ي را نخواهد داشت . ازموارد قابل ذکر ديگري که در اين دعا به چشم مي خورد اين است که تقريباً امام همه اقشار مختلف مردم را با جايگاهها مختلف اجتماعي در نظر گرفته است و خواسته وظايف و مسئوليت هاي هري ک از آنان را گوشزد نمايد. حضرت در فرازهائي از اين دعا چگونگي رفتارهاي اجتماعي را به انسان ها مي آموزد و ياد آور مي شود که انسان چون موجودي است اجتماعي و اعمال و رفتار او در اجتماع تاثير گذار است بايد به نحوي با اجتماع تعامل داشته باشد که ضمن خير خواهي و سودمندي براي اجتماع از آزار رساندن و اذيت نمودن همنوعان خود پرهيز نمايد. آنجائي که مي فرمايد توفيق استفاده درست از مال و دست و چشم را از درگاه خداوند متعال مسئلت مي نمايد. نتيجه گيري : انسان در پي رسيدن به سعادتمندي و پيروزي است و در اين راه و رسيدن به اين مقصود از هيچ کاري چشم پوشي نمي کند و همه تلاش بشر از آغاز خلقت تا پايان جهان مادي براي رسيدن به اين منظور مهم است . انسان در راه رسيده به اين اهداف ( سعادتمندي و پيروزي ) مراحل مختلفي را طي کرده است و رنجها و مشقت هاي فراواني را متحمل شده است و نيز شاهد فراز و فرودهاي بسياري بوده است . حال اگر روزي به اين انسان خواهان سعادت و زندگي سرشار از سلامت و بهروزي خبر دهند که در سايه انجام برخي از اعمال که از جانب خداوند متعال آمده مي تواند به خواسته هاي خود برسد کمتر انساني را مي توان سراغ گرفت که از اين خبر خوشحال نشده و در راه رسيده به آن تلاش نکند. انسان معتقد و مومن با عنايت به آموزه هاي ديني و اعتقادي و نيز دستورات و اوامر و نواهي خداوند متعال که در قالب احکام شرعي براي بشر نازل فرموده داست ، مي تواند به حقيقت و واقعيت سعادت و خوشبختي برسد . به اعتقاد ما شيعيان خداوند متعال با فرستادن رسولان ، پيامبران و امامان در پي رسيدن انسان به سعادت بوده و حال بشر بعد از پشت سر گذاردن مراحل طولاني به زماني رسيده است که آخرين حجت الهي در پرده غيبت به سر مي برد و همانطوري که عوامل غيبت آن حجت الهي بدست بشر بوده و با اعمال و رفتار بشر در ارتباط مي باشد ، حال همين بشر نيز مي تواند در ظهور آن حضرت موثر و تاثير گذار باشد . به تعبيري ديگر انسانها همانقدر که در غيبت مقصر هستند مي توانند در ظهور موثر باشند. جامعه انساني با درک و شناخت درست شرايط که البته بايد زمينه هاي اين شناخت هم فراهم گردد، مي تواند در ايجاد زمينه هاي ظهور حضرت مهدي ( عج) موثر باشد و از آنجائي که انسان مومن بايد اعمال و رفتار خود را در کفه دستورات و فرامين اولياي الهي بسنجند و تنظيم کنند در امر فرج نيزبايد طبق آموزه هاي ديني و دستورات الهي و فرامين و رهنمودهاي اولياي دين عمل نمود و يکي از مهم ترين اعمالي که اولياي الهي براي امر فرج ذکر کرده اند دعاي در تعجيل فرج است که بايد با رعايت شرايط و ويژگي هاي خاص خود انجام شود تا اين دعا کاربردي شده و هر چه زودتر به نتيجه برشد. انسان شيعه و معتقد به ساحت مقدس حضرت ولي عصر (عج) بايد اعمال و رفتار خود را در راستاي رضاي خداوند متعال و امام عصر و زمان خود انجام دهد. انسان مومن و معتقد بايد در زندگي فردي و اجتماعي خود الگو و راهنمائي امين و مورد اعتماد برگزيند که خداوند با عنايات خويش در اين زمينه نيز به ياري انسان آمده و در کنار رسول ( باطني )نيروي عقل و تفکر ، رسولان ظاهري و امامان و معصومين را براي هدايت و راهنمائي بشريت به سعادت دنيا و آخرت فرستاده است . از آنجائي که دعا مغز و جان عبادت است انسان بايد راه و رسم عبادت و دعا نمودن را از انسانهاي برگزيده و امامان و پيشوايان دين بياموزد تا با هدايت و راهنمائي آنان زودتر و بهتر و بدون گرفتار شدن در انحرافات و خرافات که امروزه بشر با وجود پيشرفت تمدن و تکنولوژي در فقدان معنويت در دام شيادان و حيله گران که با فرقه سازي و توسل به اعتقادات پاک انسانها در صدد رسيدن به خواسته هاي شيطاني خود هستند ، به حقيقت و واقعيت عبادت که همان بندگي خداوند متعال است دست يابد . هريک از انسانها در هريک از جايگاه و منصب و مقامي که دارند بايد متوجه دامهاي شياطين جن و انس بوده و با دانش و آگاهي از کمينگاههاي شيطان و راههاي افتادن در ورطه نابودي خود را رهائي بخشد . در اين ميان چون هيچگاه خداوند متعال زمين را از حجت الهي خالي نمي گذارد ، شناخت و معرفت به حجت خداوند و امام عصر با تهذيب نفس و خودسازي همراه خواهد بود و اين خود سازي و تهذيب نفس ازراه انجام اوامر الهي و پرهيز از نواهي خداوند ميسر است که بهترين شيوه براي رسيدن به آن گوش فرادادن به دستورات امام و ولي خداوند است که مي تواند انسان را به سر منزل مقصود برساند. منابع و ماخذ : 1) مكيال المكارم فى فوائد الدعا للقائم (عج) 2) مفاتيح الجنان تهيه و تنظيم : رضا مهر علي زاده
موضوعات مرتبط: برچسبها: تصمیم گرفتیم نماز را به فارسی بخوانیم! السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه سلام بر شما، ای وعدهی الهی که خدا آمدنش را ضمانت کرده است
حریرِ نور غریبش، بر این رواق میافتد اگرچه ماه شبی چند در محاق میافتد
تو بایدی و یقینی، نه اتفاقی و شاید تو سرنوشت زمینی، که اتفاق میافتد يك خاطره ديني ـ تربيتي از آيتالله ارباب خاطرهاي از يكي از عالمان و بزرگان معاصر، علامه ذيفنون، فقيه وارسته و حكيم متأله، مرحوم آيتالله حاج آقا رحيم ارباب (ره) به نقل از يكي از استادان ادب فارسي مرحوم دکتر محمد جواد شریعت آورده ميشود كه افزون بر ارائهی ديدگاهي و تعليم نكاتي در باب ترجمه، داراي فواید معرفتي و تربيتي نيز هست؛ باشد كه خوانندگان گرامي را سودمند افتد. سال يكهزار و سيصد و سي و دو شمسي بود، من و عدهاي از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلي دارد كه ما نماز را به عربي بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسي نخوانيم؟ و عاقبت تصميم گرفتيم كه نماز را به فارسي بخوانيم و همين كار را هم كرديم. والدين، كمكم از اين موضوع آگاهي يافتند و به فكر چاره افتادند. آنها هم پس از تبادل نظر با يكديگر تصميم گرفتند كه اول خودشان با نصيحت كردن، ما را از اين كار بازدارند و اگر مؤثر نبود، راه ديگري برگزينند. و چون پند دادن آنها مؤثر نيفتاد؛ روزي ما را به نزد يكي از روحانيون آن زمان بردند و آن فرد روحاني وقتي فهميد ما به زبان فارسي نماز ميخوانيم به طرز اهانتآميزي ما را كافر و نجس خواند. و اين عمل او ما را در كارمان راسختر و مصرتر ساخت. عاقبت يكي از پدران، آنها را يعني والدين ديگر افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آيتالله حاج آقا رحيم ارباب ببرند و اين فكر مورد تأييد قرار گرفت و روزي آنها نزد حضرت ايشان ميروند و موضوع را با ايشان در ميان ميگذارند و ايشان دستور ميدهند كه در وقت معيني ما را به خدمت آقاي ارباب راهنمايي كنند. در روز موعود ما را كه تقريباً پانزده نفر ميشديم به محضر مبارك ايشان بردند. در همان لحظهی اول، چهرهی نوراني و لبان خندان ايشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم كه اكنون با شخصيتي استثنايي مواجه هستيم. ايشان در آغاز دستور پذيرايي از همهی ما را صادر فرمودند. سپس رو به والدين ما كردند و فرمودند شما كه نماز به فارسي نميخوانيد؛ فعلاً تشريف ببريد و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد. وقتي آنها رفتند، حضرت آيتالله ارباب رو به ما كردند و فرمودند: بهتر است شما يكي يكي خودتان را به من معرفي كنيد و هر كدام بگوييد كه در چه سطح تحصيلي هستيد و در چه رشتهاي درس ميخوانيد. پس از آن كه امر ايشان را اطاعت كرديم، به تناسب رشته و كلاس هر كدام از ما، پرسهاي علمي مطرح كردند و از درسهايي از قبيل جبر و مثلثات و شيمي و علوم طبيعي مسائلي پرسيدند كه پاسخ اغلب آنها از عهدهی درسهاي نيمبندي كه ما خوانده بوديم خارج بود. اما هر يك از ما كه از عهدهی پاسخ پرسشهاي ايشان بر نميآمد، با اظهار لطف حضرت ارباب مواجه ميشد كه با لحن پدرانهاي پاسخ درست آن پرسشها را خودشان ميفرمودند. اكنون ما ميفهميم كه ايشان با طرح اين سؤالات قصد داشتند ما را خلع سلاح كنند و به ما بفهمانند كه آن دروس جديدي كه شما ميخوانيد من بهترش را ميدانم ولي به آن مغرور نشدهام. پس از اين كه همهی ما را خلع سلاح كردند، به موضوع اصلي پرداختند و فرمودند: والدين شما نگران شدهاند كه شما نمازتان را به فارسي ميخوانيد، آنها نميدانند كه من كساني را ميشناسم كه، نعوذ بالله، اصلاً نماز نميخوانند. شما جوانان پاكاعتقادي هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم اهل همّت. من در جواني میخواستم مثل شما نماز را به زبان فارسي بخوانم؛ امّا مشكلاتي پيش آمد كه نتوانستم به اين خواسته جامهی عمل بپوشم، اكنون شما به خواستهی دوران جواني من لباس عمل پوشانيدهايد، آفرين به همّت شما. اما من در آن روزگار به اولين مشكلي كه برخوردم، ترجمهی صحيح سورهی حمد بود كه لابدّ شما آن مشكل را حل كردهايد. اكنون يك نفر از شما كه از ديگران بيشتر مسلّط است، به من جواب دهد كه «بسمالله الرحمن الرحيم» را چگونه ترجمه كرده است. يكي از ما به عادت محصلين دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آيت الله ارباب شد. جناب ايشان با لبخند فرمود كه خوب شد كه طرف مباحثهی ما يك نفر است، زيرا من از عهدهی پانزده جوان نيرومند بر نميآمدم. بعد رو به آن جوان كردند و فرمودند: خوب بفرماييد كه «بسم الله» را چگونه ترجمه كردهايد؟ آن جوان گفت بسم الله الرحمن الرحيم را طبق عادت جاري ترجمه كردهايم: به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب با لبخندي فرمودند: گمان نكنم ترجمه درست «بسم الله» چنين باشد. در مورد «بسم» ترجمهی «به نام» عيبي ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نيست؛ زيرا اسم علم (=خاص) است براي خدا. و اسم علم را نميتوان ترجمه كرد. مثلاً اگر اسم كسي «حسن» باشد، نميتوان به او گفت «زيبا». درست است كه ترجمهی «حسن» زيباست؛ اما اگر به آقاي حسن بگوييم آقاي زيبا، حتماً خوشش نميآيد. كلمه «الله» اسم خاص است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق ميكنند، همانگونه كه يهود خداي متعال را «يهوه» و زردشتيان «اهورامزدا» ميگويند. بنابراين نميتوان «الله» را ترجمه كرد، بلكه بايد همان لفظ جلال را به كار برد. خوب «رحمان» را چگونه ترجمه كردهايد؟ رفيق ما پاسخ داد كه رحمن را بخشنده معني كردهايم. حضرت ارباب فرمودند: اين ترجمه بد نيست؛ ولي كامل هم نيست؛ زيرا «رحمان» يكي از صفات خداست كه رحمت و بخشندگي شامل او را ميرساند و اين شمول در كلمهی بخشنده نيست، يعني در حقيقت «رحمان» يعني خدايي كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم ميكند و همه را در كنف لطف و بخشندگي خود قرار میدهد؛ از جمله آن كه نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا ميفرمايد. در هر حال ترجمهی بخشنده براي «رحمان» در حدّ كمال ترجمه نيست. خوب، «رحيم» را چطور ترجمه كردهايد؟ رفيق ما جواب داد كه رحيم را به «مهربان» ترجمه كردهايم. حضرت آيتالله ارباب فرمودند: اگر مقصودتان از «رحيم» من بودم (چون نام مبارك ايشان رحيم بود) بدم نميآمد كه اسم مرا به «مهربان» برگردانيد؛ اما چون «رحيم» كلمهاي قرآني و نام پروردگار است، بايد آن را غلط معني نكنيم. باز هم اگر آن را به «بخشاينده» ترجمه كرده بوديد، راهي به دهي ميبرد، زيرا رحيم يعني خدايي كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو ميكند و صفت «بخشايندگي» تا حدودي اين معني را ميرساند. بنابر آنچه گفته شد، معلوم شد كه آنچه در ترجمهی «بسم الله» آوردهايد بد نيست، ولي كامل نيست و از جهتي نيز در آن اشتباهاتي هست، و من هم در دوران جواني كه چنين قصدي را داشتم، به همين مشكلات برخورد كردم و از خواندن نماز به فارسي منصرف شدم. تازه اين فقط آيهی اول سوری حمد بود. اگر به بقيهی آيات بپردازيم، موضوع خيلي غامضتر از اين خواهد شد. اما من عقيده دارم شما اگر باز هم به اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن به فارسي بر نداريد، زيرا خواندنش بهتر از نخواندن نماز به طور كلّي است. در اين جا، همگي شرمنده و منفعل و شكستخورده، به حال عجز و التماس از حضرت ايشان عذرخواهي ميكرديم و قول ميداديم كه ديگر نمازمان را به فارسي نخوانيم و نمازهاي گذشته را نيز اعاده كنيم. اما ايشان ميفرمودند كه من نگفتم نماز به عربي بخوانيد، هر طور دلتان ميخواهد نماز بخوانيد. من فقط مشكلات اين كار را براي شما شرح دادم. ولي ما همه عاجزانه از پيشگاه ايشان طلب بخشايش ميكرديم و از كار خود اظهار پشيماني مینموديم. حضرت آيتالله ارباب با تعارف ميوه و شيريني مجلس را به پايان بردند و ما همگي دست مبارك ايشان را بوسيديم و در حالي كه ايشان تا دم در ما را بدرقه ميكردند، از ايشان خداحافظي كرديم و در دل به عظمت شخصيت ايشان آفرين ميگفتيم و خوشحال بوديم كه افتخاري چنين نصيب ما شد كه با چنين شخصيّتي ملاقات كنيم. نمازها را اعاده كرديم و دست از كار جاهلانهی خود برداشتيم. بنده از آن به بعد گاهگاهي به حضور آن جناب ميرسيدم و از خرمن علم و فضيلت ايشان خوشه بر میچيدم. وقتي در دورهی دكتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تهران به تحصيل مشغول بودم، گاهي حامل نامهها و پيغامهاي استاد فقيد، مرحوم بديعالزمان فروزانفر براي ايشان ميشدم و پاسخهاي كتبي و شفاهي حضرت آيت الله را براي آن استاد فقيد ميبردم و اين خود افتخاري براي بنده بود. گاهي نيز ورقههاي استفتایي كه به محضر آن حضرت رسيده بود روي هم انباشته ميشد و آن جناب دستور ميدادند كه آنها را بخوانم و پس از خواندن پاسخ، اگر اشتباهي نداشت آن را مهر میكردند. خدايش بيامرزد و او را غريق درياي رحمت خويش كند. انّه كريم رحيم» [1] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . به نقل از دكتر محمدجواد شريعت، مجموعهی ارباب معرفت، يادنامه حكيم متأله، فقيه بزرگوار و معلم اخلاق، حضرت آيتالله حاج آقا رحيم ارباب، به اهتمام و تدوين محمدحسين رياحي، روابط عمومي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان، چاپ دوم، 1375. مرحوم آيتالله ارباب از سرآمدان عالمان معاصر در فلسفه و فقه و اصول و ادبيات و رياضيات و هيأت و نجوم و اخلاق و از شاگردان جهانگيرخان قشقائي، آخوند كاشي و سيد محمدباقر درچهاي بود. يكي از شاگردان علامه جلال الدين همايي او را وارث علوم الاقدمين، سيد الفقهاء و الحكماء العارفين مينامد. وي پس از يك قرن عمر با بركت در سال 1396 قمري در اصفهان چشم از جهان فروبست و در مقبرهی تخت فولاد به خاك سپرده شد.
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِيِّـكَ الفَرَج موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 27 تير 1392برچسب:خاطره دینی,آیت اله ارباب,امام زمان,نماز فارسی,, ] [ 2:30 ] [ علیرضا ]
[
سال 255 يا 256 هجري قمري بود ... درحالي که نيمي از ماه شعبان گذشته بود، در شب جمعهاي کودکي متولد شد ...[1] کودکي که پاکان و صالحان، وعدهي آمدنش را داده بودند. مولود موعودي که زمين را از ظلم و ظالم مي زدود و رحمت و سعادت را براي بشريت به ارمغان ميآورد. ... دو قرن و اندي از رحلت پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله ميگذشت و زمام هدايت مردم به يازدهمين سفير آسمان – امام حسن عسکري عليه السلام - رسيده بود. مورخان و محدثان، رواياتي از پيامبر و خاندان صدّيقش در دست داشتند مبني بر اين که: از امام حسن عسکري عليه السلام فرزندي متولد خواهد شد که کاخ و تاج و تخت حاکمان ستمگر را سرنگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران ... اين بشارات، همگان را خوش نميآيد؛ چراکه عدهاي بايد خود را براي باز پس دادن حقوقي که به ناحق غصب کرده بودند، آماده مي ساختند. همين نگراني ها معتصم - هشتمين خليفه عباسي – را بر آن داشت تا راهي بيانديشد که وعدهي صالحان، محقّق نشود. از اين رو به جستجوي نشاني از ميلاد مصلح موعود پرداخت تا شايد بتواند علاج واقعه را قبل از وقوع انجام دهد و مانع تولد مصلح وعده داده شده گردد. و اينچنين بود که تاريخ دوباره تکرار شد. دهها قرن پيش نيز، وقتي نمرود دانست کودکي در راه است که او و تاج و تختش را به زير خواهد کشيد، قابلهها را به جاسوسي گماشت و کودکان بيگناه را از تيغ گذراند تا مبادا مصلح مذکور – ابراهيم – در خداييِ نمرود، خدشه وارد کند. [2] و داستان فرعون و موسي نيز! فرعون از ترس محقّق شدن پيشگوييها مبني بر ولادت کودکي از بني اسراييل که فرعونيان را به هلاکت مي رساند، شکم زنان آبستن را دريد و کودکانشان را کشت تا شايد مانع تولد موسي شود. [3] و اکنون نوبت معتصم بود! معتصم که شنيده بود کودکي از نسل خاتم پيامبران متولد خواهد شد و پوزهي سفاکان، را به خاک ضلالت خواهد ماليد، به شدت مراقب بود تا مانع تولد کودکي در اين خاندان گردد. غافل از آنکه خداوند مکر مکر کنندگان را بي پاسخ رها نميکند[4] ؛ و همچنان که مادر ابراهيم و مادر موسي به فرزندانشان باردار شدند بيآنکه کسي نشانهاي از حمل در آنها بيابد، مادر «مهدي» نيز به مولود مبارکش باردار شد، بيآنکه هيچ کس از آن مطلع گردد. [5] تا آنکه در سپيده دم نيمه شعبان، زمين، به نور يزدان منوّر شد و ماه پارهاي ديگر از خاندان نور، پا بدين دنيا نهاد. و همچناني که عيسي در گهواره سخن گفت، او نيز در همان لحظات نخست پس از تولدش زبان به حمد آفريدگار گشود و فرمود: «الحمدلله رب العالمين، و صلي الله علي محمد و آله»[6] ... خداوند، اراده فرمود ذخيرهي خود را پشت پردهي غيبت از گزند دشمنان حفظ کند و اينچنين شد که غيبت منجي آغاز گرديد. سالهاي نخستِ غيبت، نائباني بودند که کلام امام را به گوش مردم ميرساندند. اما پس از رحلت آخرينِ آنها، بابِ نيابتِ امام زمان بسته شد و «غيبت صغري» به «غيبت کبري» تبديل گشت. از اين رو رواياتي که از آخرين هدايتگر خدا در دست مردم است، نسبت به آنچه از ساير هدايتگران الهي، به يادگار مانده، محدودتر است. با اين وجود، روح مان را با کلامي چند از اين دردانهي دوران تازه مي کنيم:
[1] . بحارالانوار، ج 51، ص 4. [2] . كمال الدين، ج 1، باب غيبت ابراهيم خليل الرحمن، ص 138 تا 141. [3] . کمالالدين، ج 1، باب غيبت موسي، ص 145 تا 147. [4] . اشاره به کلم خدا که ميفرمايد: "وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ": قرآن کريم، سوره آل عمران، آيه 54. [5] . كمال الدين، ج 2، ص 424. [6] . کمال الدين، ج 2، ص 430. [7] "من کان في حاجة الله، کان الله في حاجته": بحارالأنوار، ج 51، ص 331 . [8] "أبي الله عز و جل للحق إلا إتماما و للباطل إلا زهوقا و هو شاهد علي بما أذکره": بحارالأنوار، ج 53، ص 193. [9] "أقدار الله عز و جل لا تغالب، و إرادته لا ترد، و توفيقه لا يسبق": بحارالأنوار، ج 53، ص 191 [10] "إن الأرض لا تخلو من حجة إما ظاهرا و إما مغمورا": بحارالأنوار، ج 53، ص 190. [11] "و أما وجه الانتفاع بي في غيبتي فکالانتفاع بالشمس إذا غيبها عن الأبصار السحاب وإني لأمان لأهل الأرض ...": بحارالأنوار، ج 53، ص 181. [12] "إنا يحيط علمنا بأبنائکم، و لا يعزب عنا شيء من أخبارکم": بحارالأنوار، ج 53، ص 175. [13] "إنا غير مهملين لمراعاتکم و لا ناسين لذکرکم ...": بحارالأنوار، ج 53، ص 175. [14] "أنا المهدي، أنا قائم الزمان، أنا الذي أملأها عدلا کما ملئت جورا": بحارالأنوار، ج 52، ص 2. [15] "أنا بقية من آدم و ذخيرة من نوح و مصطفي من إبراهيم و صفوة من محمد (صلي الله عليهم أجمعين)": بحارالأنوار، ج 52، ص 238. [16] "أللهم أنجز لي وعدي و أتمم لي امري و ثبت وطأتي و املأ الأرض بي عدلا و قسطا": بحارالأنوار، ج 51، ص 13. [17] "أکثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فإن ذلک فرجکم": کمال الدين، ج 2، ص 485. موضوعات مرتبط: برچسبها:
ابوسعيد خدرى از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود : يكون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنين و الافثمان و الافتسع يتنعم امتى فى زمانه نعيما لم يتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر يرسل السماء عليهم مدراراً و الا تدخر الارض شيئاً من نباتها .
مهدى از ميان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت يا هشت يا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمايند كه قبل از وى هيچ بّر و فاجرى بدان نرسيده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمين از روئيدنيهاى خود چيزى فرو گذار نمى كند
یاری امام زمان(عج) در این زمان به انجام صحیح وظایف خود در زمان غیبت است . وظیفه منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید. وظايف و تكاليف شيعيان در عصر غيبت امام زمان (عج) با توجه به احاديث خاندان وحى در عصر غيبت، وظايف و تكاليفى براى شيعيان و محبّان آن حضرت مشخص و معيّن شده كه به برخى از وظايف اشاره مى نماييم. يكى از وظايف شيعه نسبت به امام زمان (عج) به دست آوردن شناخت از صفات و آداب و ويژگيهاى آن جناب و علايم حتمى او مى باشد ; زيرا آن حضرت امامى واجب الاطاعة است .و هر كسى كه اطاعتش واجب است، بايد صفاتش را شناخت تا با شخص ديگرى كه مقام او را به دروغ و ستم ادعا مى كند، اشتباه نگردد. بنابراين شناخت و معرفت نسبت به آن حضرت واجب و لازم است. موضوعات مرتبط: برچسبها:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |